من،دل،سپرده بودم!
در سرسپردگی ایّام ...
لحظه هایم سیاه پوشیدند ،
در عزایِ نبود ِ نگاهت ...
کسی که نگاهش معنای زندگی ِ من بود ،
نآرنجی ترین کلمه ی ِ فرهنگستان ِ مهلا بی اعتنآ ، رفت ...
انگشتانم یارای همراهی ندارند ...
دنیا منتظر یه انتقام سخت باش ...
لزومی نداره چون من دلگیرم از روزگار شما اینجا رو ، اینجوری تحمل کنین .
مرسی از همتون بچه ها :صدف، فهیمه، کیمیا، ملیکا، فاطمه، زهرا، مهرانه، مریم و ...
امیدوارم شری لحظه هخوشی تون ، باشم *:)
نظرات شما عزیزان: